باز باران

از رامسر شهر باران و جنگل و دریا.

باز باران

از رامسر شهر باران و جنگل و دریا.

داستان انتخابات

بحث در خصوص انتخابات مجلس و کم و کیف آن با توجه به آغاز تحرکات خزنده در سایت ها و وبلاگها و محافل و مجالس شهر شاید خالی از فایده نباشد. یحتمل بتوان موسم انتخابات را تابلوی زیبایی از تلاش ها و تقلاها و حال گیری ها و مچ گیری ها و بهم پریدنها و زیرآبزنی های مدعیان وکالت و شیفتگان خدمت خواند. و نعوذبالله که در عزم جزم این حضرات برای خدمت و شیفتگیشان برای کار بی مزد و منت سر سوزنی تردید بخود راه دهیم.

و اما بعد ... یک نکته ظریف اما فی الواقع کلیدی و تأمل برانگیز که در تب و تاب و هیاهوی و های وهوی دم انتخابات که کسی وقت عزیزش را برای آن هدر نمی دهد بحث میزان آشنایی موکلان با شرح وظایف نمایندگانی است که قرار است برای شهرشان انتخاب کنند(واقعاً بحث شیرینی است).فی المثل اینکه این نماینده ای که قرار است انتخاب بشود و راهی مجلس قانونگذاری شود،چه کاری باید بکند و چه وظایف سترگی بر دوش اوست؟جالب است که هنوز بسیاری از ماها که بنا به عادت چهار ساله در پای صندوق ها مشتاقانه حاضر می شویم تا حضور در صحنه را به اثبات برسانیم(!) نمی دانیم شخصیتی را که می خواهیم بعنوان وکیل برگزینیم و به مجلسش روانه کنیم حوزه وظایف و اختیارات او چیست؟ در چارت مسئولان شهری چکاره است؟! نوع تفکر و دیدگاههای او در چه حوزه هایی تأثیرگذار است؟آشنایی او از خصوصیات جغرافیایی،فرهنگی و پتانسیل ها و ظرفیتهای منطقه به چه میزان در عملکرد او موثر است؟ و یا وابستگی های حزبی و گروهی او و نگرش ناشی از آن در مورد مسائل و معضلات و ویژگیهای خاص ملی و منطقه ای چه نقشی در موفقیت یا عدم موفقیت او می تواند داشته باشد؟

سوال اساسی اما اینست که موکلان می دانند شرح وظایف واختیارات یک نماینده مجلس چیست؟حتی قبل از اینکه به این موضوع بیاندیشند که چه کسی را باید انتخاب کنند آیا می دانند برای چه و به چه علت باید انتخاب کنند؟

عدم آگاهی از این مسائل چند مشکل عمده را حداقل در منطقه خودمان موجب شده است:

۱- موکلان نمی دانند چه انتظاری از نماینده خود داشته باشند و البته دنبال دانستن این موضوع هم نمی روند چون ما بیشتر یاد گرفته ایم انتقاد کنیم و بد و بیراه بگوییم و همیشه معترض باشیم ... کلاً بدون آگاهی و تحقیق رأی می دهیم و بعد وقتی کار از کار گذشت معترضش می شویم،شایعات آنچنانی می سازیم .. ویا از روی بی خیالی در محافل خودمانی به او می خندیم...شاید اسم اینکار را بی تعهدی و سرسری گرفتن امور بدانیم که ماها خیلی با آن بیگانه نیستیم!

۲-  نمی دانند در کدام مشکل و کمبود و محرومیت منطقه او را مسئول بدانند.{در مسائل پیش پا افتاده و سطحی چون آسفالت کردن راه روستایی و درست کردن پیاده روها(که خیلی هم به نماینده مربوط نیست و معمولاً هم این امور خطیر در آستانه انتخابات و با سرعت نزدیک به نور انجام میگیرد!) یا در مسائل کلان منطقه چون عدم سیاستگذاری کارآمد و ارائه نکردن ایده های نو و اجرایی و پیرو آن ناتوانی جذب منابع و اعتبارات مالی در امور فرهنگی و علمی و کشاورزی و صنعتی منطقه و غرق شدن مسئولان در روزمرگی و  ندیدن دورنمای آینده شهر}

۳-در انتخابات تحت تأثیر شعارهای فریبنده تبلیغاتی کاندیدایی قرار می گیرند که نیک میداند روی چه موضوعاتی انگشت بگذارد که جلب ارا کند هر چند به شرح وظایف نمایندگی اش ارتباطی نداشته باشد.

۴- و عاقبت امر هم که روشن است انتخاب نماینده ای که نه مشکلات شهر را می داند چیست-نه ظرفیتهای منطقه را میشناسد- نه راههای توسعه شهر را می فهمد- و از همه مهمتر نه انرژی لازم برای این امور می گذارد.(بنظرم حتی اگر نماینده قرار است در خصوص مسائل کلان کشوری قانونگذاری کند و رأی بدهد- که این از عمده وظایف اوست- حتماً باید با نگرش منطقه ای تصمیم گیری کند چرا که فلسفه انتخاب قانونگذار از شهرها و مناطق مختلف کشور همین هست)

گام نخست در انتخاب فرد اصلحی(همان کار درست!) که رشد و توسعه شهر و به جریان انداختن تمامی ظرفیتهای شهر(بجای پرداختن به موضوعات معمولی)دغدغه او باشد،بالا بودن یا بالابردن سطح آگاهی و هوشیاری رأی دهندگان است. و میزان تعهد و علاقمندی مردم به شهر و سرنوشت آن و جدی گرفتن قضیه انتخاب نماینده و انصاف کاندیداها در تبلیغات نیز در این میان تأثیرگذار است.

....این است داستان انتخابات.

نظرات 2 + ارسال نظر
ابوذر باقرسلیمی چهارشنبه 28 آذر 1386 ساعت 14:00 http://baghersalimi.blogfa.com

آقا بسیار عالی بود.
با همه نظرات شما موافقم و همه آنهایی که نام بردید از دغدغه های این حقیر است.
مهندس می گم بنویس به خاطر یه چیز است که در شما دیده ام و آن واقع بینی و کالبد شکافی جز به جز موضوع است.
می دانم که نمی توانی برای مردم جاده آسفالت کنی یا چای هایشان را به بهترین قیمت از ایشان بخری اما برادر من بنویس و مردم را آگاه کن.

مهدی حلاجیان سه‌شنبه 4 دی 1386 ساعت 10:35

با سلام
مطالبی راکه نوشتید در این چند مدت بنده به چشم دیده ام.
فقدان آگاهی عمومی و انتظارات دم دستی.
از مطلب زیبای شما بهره بردم.
با سپاس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد